منحنی داونینگ_کروگر رابطه یادگیری و اعتماد به نفس

اکتبر 16, 2019

منحنی داونینگ_کروگر رابطه یادگیری و اعتماد به نفس را نشان می دهد، نکته اصلی این نمودار اینه که در مراحل ابتدایی یادگیری هر چیزی نوعی اعتماد به نفسکاذب در ما شکل می گیره که فقط توهم دانایی و تواناییه! احتمالا همه ما در خیلی از موارد گرفتارشیم. یک مثال بارزش تازه فارغ التحصیلان MBA هستند که تازهوارد یک سازمان می شوند!

واقعا چند درصد از جامعه ما و مدیران ما در این تله گرفتارند، حتما با افراد مختلف مواجه شده اید که تصورشان این است آنچه امروز از یک پدیده درک می کنندجامع ترین و بی نقص ترین ادراک موجود است و مو لای درزش نمی رود و با زبانی تند و بی پروا به تحقیر نظریات رقیب می پردازند. مشکل اینجاست که خودمانمتوجه نمی شویم در این تله گرفتار شده ایم. ولی بارها و بارها برایمان پیش آمده است که نظریاتمان نگاهمان و تفسیرمان از پدیده ها در طول زمان تغییر کرده است. و این تغییر ناشی از شفاف شدن و نمایان شدن ابعاد دیگری از یک پدیده بوده است که پیش از آن، آن را نمی دیدیم. اما در همان زمان فردی یا افرادی بوده اند کهبال بال می زدند تا آن زاویه پنهان را به ما نشان دهند و ما با زبان تحقیر و کنایه و برچسب با آنها مواجه شدیم. غافل از اینکه در هر نگاهی بهره ای از حقیقت وجوددارد که می توان آن را دریافت. در جامعه ما در طول دردi be هه های پیش در مواضع اجتماعی و سیاسی گروههای مختلف، در مواضع فنی و اجتماعی مختلف و … بارها شاهد مجادلاتی بوده ایم که ناشی از همین رویکرد است، گروهی می خواهد سنگ خود را حق کند! و بسیاری از آنها گرفتار همین تله داونینگ کروگر هستند.

راهی برای خلاصی از این تله در عمق افکار ما وجود ندارد. چون طبیعی است، وقتی ادراکی از یک پدیده داریم تصور      می کنیم درک ما در این مقطع زمانی درستترین ادراک موجود است و از موضع خود حمایت می­کنیم. چالش اصلی جای دیگری است. ما نمی توانیم دیالوگ کنیم. ما در طول رشد یافتن خود و تمام این سالها،در مدرسه ها، از رسانه، از بزرگان سیاسی و اجتماعیمان، یاد نگرفته ایم، گوش بدهیم، آرام بگیریم و دیالوگ کنیم. بدانیم که ممکن است ادراک ما از یک پدیده بینقص نباشد. نگاه رقیبی وجود دارد که ادراکی متفاوت و شاید راهگشاتر داشته باشد. یکی از گرفتاریهای اساسی جامعه ما همین است. شاید بهتر باشد گاهی باخودمان گفت و گو کنیم و بگوییم هر کس هستی آرام باش، گوش بده و با آن دیگری برای اکتشاف راه جدید کمی سفر کن. 

در طول تاریخ، و حتی تاریخ علم و فناوری هم، یک الگوی مشابه اجتماعی وجود دارد. آنکس که بر اریکه قدرت نشسته است، معمولا گوش نمی دهد، گوش نمی دهد ونمی دهد، تا جایی که به یک بن بست تاریخی برخورد می­کند در این کوچه بن بست گاهی صاحبان قدرت مجبور می شوند گوش دهند. ارام بگیرند و از زاویه دیگر نیزبه این پدیده نگاه کنند و شواهد تاریخی نشان می دهند بسیاری از گشایشهای تاریخی، خلق فناوریها و تحولات اجتماعی از همین نقطه ها، نقطه بن بستی کهتقلاهای بی سرانجام صاحبان قدرت تمام شده و لختی گوش دادن آغاز کرده اند.

اما این اتفاق میمون می توانست با اندکی مهارت و کمی همدلی زودتر اتفاق بیفتد، نه اینکه خودت و جامعه­ی اطرافت را به قهقرای گرفتاری بکشانی سپس در یک بنبست تاریخی گوش شنوای باز شود. مهارتهایی که ما هیچوقت به آنها احساس نیاز نکردیم.

 این که گاهی خوب است خودمان را جای دیگران بگذاریم، از زاویه دید دیگری دنیا و یا یک پدیده را ببینیم. و بعد آرام شویم و گوش دهیم شاید راهی دیگر پیش پای ماگذاشته شود. همیشه نوعی ترس از بحران و غلبه اضطراب ناشی از ترس شدید منطق جامعه ما را خاموش کرده است و احساسات غریزی انسانی راهنمای ما شدهاست.

مخلص کلام آنکه ما نیاز داریم تا بدانیم که ممکن است در تله داوکینگ گیر کرده باشیم و احساس ما از دانستن یک حس کاذب باشد.

دیگر آنکه ما نیاز داریم تا دو مهارت را در خودمان تقویت کنیم، گوش کنیم و در زمین فکر دیگری فکر کنیم و با او دیالوگ کنیم، بپذیریم او هم بهره ای از حقیقت دارد وباید بتوانیم خودمان را جای او بگذاریم. از دریچه نگاه او به دنیا بنگریم، گاهی آن دیگری باشیم.

#شنونده_خوب

جمال محمدی
مشاور مدیر _حوزه اقتصاد سیاسی”بازرگانی”


دیدگاه

  1. بهرام‌ - اکتبر 18, 2019 در 7:12 ب.ظ - پاسخ

    عالی بود واقعا


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *